.: جـــوزا :.
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من / ورنه این دنیا که خندیدن نداشت....
http://youhosting.ir
نگارش در تاريخ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:مسلمان,کافر,همسایه,مدعی,نماز,بیماری,خدایا,شیطان,حکمت,, توسط هدیه صادقی


 فردی مسلمان یک همسایه کافر داشت هر روز و هر شب با صدای بلند

همسایه کافر رو لعن و نفرین می کرد :

خدایا ! جان این همسایه کافر من را بگیر.مرگش را نزدیک کن
(طوری که مرد کافر می شنید)

زمان گذشت و مسلمان بیمار شد. دیگر نمی توانست غذا درست کند

ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانه اش ظاهر می شد .

مسلمان سر نماز می گفت خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی

و غذای من را در خانه ام ظاهر می کنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس ... !

روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد ،دید این همسایه کافرِ است که غذا براش می آورد.

از آن شب به بعد، مسلمان سر نماز می گفت : خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی

که برای من غذا بیاورد. من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!!

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی 

تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی

سلام دوستای گلم

ولنتاینتون مبارک...

کی گفته امروز روز عشق دختر پسراست...

امروز روز عشق همه عاشقاست ، حالا از هر نوعش...

برای اثباتشم باید بگم که دیروز داداشم بهم کادوی ولنتاین داد...

اگه گفتید چی داد...

حدس بزنید...

بابا نمی خواد خیلی به مغزتون فشار بارید خودم می گم...

دستکش ظرفشویی...

خوب اینم یه نوع ابراز عشقه دیگه...

 

خوب حالا منم به افتخار این روز قشنگ گشتم از آرشیو نوشته هام

یه دلنوشته پیدا کردم براتون می ذارم

امید وارم خوشتون بیاد...

پس برید ادامه مطلب ...

.

.

.

برید دیگه منتظر چی هستید پس...

 

 


ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد